آترین آترین ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

آترین فرشته کوچک من

این روزهای آترین بانو

سلام فرشته بی همتای من فرشته کوچولوی من، ماه تابان من، زیباترین هدیه خدای من، کاش عشقی که بهت دارم توی این کلماتی گنجونده می شد، اما حتی این کلماتم نمی تونن عشق من به تو رو توی خودشون جا بدن..... فقط خدا می دونی که چه دلبری شدی این روزا.... وقتی از سر کار میام و با شنیدن صدای من طاقتت تموم می شه و بغض و خنده رو با هم به من نشون می دی... وقتی شیر می خوری و انگشت منو توی دستای کوچک نازنینت می گیری..... وقتی بی تابی و فقط بودن من آرومت می کنه.... وقتی با دیدن من گل از گلت می شکفه.... وقتی دستاتو به نشونه در آغوش کشیدنت باز می کنی.... هزاران با خدا رو به خاطر بودنت شکر می گم، دلم می لرزه وقتی این همه زیبایی رو خدا به من هدیه...
11 آذر 1392

آترین و اولین محرم

سلام زیباترین هدیه خدا سلام عزیز دل من. با کلی تاخیر اومدم عکسای اولین محرمتو بذارم. اولین جمعه ماه محرم همایش شیرخوارگانه. یادم میاد پارسال سرتا پای وجودم پر از عشق با تو بودن بود. امسال که تو رو داشتم شکرانه وجود تو حضور توی جلسه ی بود که قرارش همدردی با زنی بود که کودکش 6 ماهشو به جرم بی جرمی به شهادت می رسونند. باورت می شه تا قبل از اون روز من هیچ وقت درک نکردم که توی واقعه کربلا چی به سر امام حسین اومده، من هیچ وقت تا قبل از این نفهمیده بودم رباب چی کشده بوده!!! فقط باید یه مادر باشی تا درد یه مادر دیگه رو بفمی اینم همچین درد بزرگی رو. آترین خلاصه اون روز با مامان جون رفتیم دنبال نه نه و مریم و رفتیم حسینیه که مرکز همایش ب...
9 آذر 1392
1